محل تبلیغات شما
خدای من. هیچ وقت این خاطره رو یادم نمیره. از اون خاطره هاست که هروقت یادم میفته یه عالمه میخندم. از اون خنده غش غشی ها که سرم میخوره این ور اون ور! یادمه راهنمایی بودم. خواهرم اینا تهران زندگی میکردن اون موقع منم تابستونا که مدرسه نداشتم همیشه میرفتم چند هفته ای میموندم. خب چادری هم بودم. یه شال سورمه ای با پولک های مشکی داشتم که دقیقا عین جنوبی ها سر میکردمش و چادرم هم عربی اصیل بود. بعد یادمه تو اتوبوس دوتا خانم کنارم نشسته بودن یکیشون برگشت گفت

منتها الیه شمالغرب

اَگری اَگری باخیشین اَگری دی باشدان اَیاغا

من سمیرای همیشگی هستم؟؟

اون ,ها ,یادمه ,ور ,یه ,ای ,از اون ,پولک های ,های مشکی ,با پولک ,ای با

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها